۱۲ سال از این بیمارستان به آن مطب رفتیم اما بچهدار نشدیم. کار به جایی رسید که خانواده شوهرم گفتند: «میخواهیم برای پسرمان زن بگیریم». به خدا التماس کردم و گفتم: اینها هم حق دارند. دلشان میخواهد نوهشان را ببینند. خودت فرجی برسان. به چند ساعت هم نکشید که از بنیاد برکت زنگ زدند و گفتند: «اسمتان در طرح برکت خانواده ثبت شده؛ میتوانید بیایید درمان را شروع کنید». کمتر از یک سال بعد، فاطمهزهرا خانم آمد و با پاقدمش، زندگیمان حفظ شد...